ما آدمها رسم عجیبی داریم.
«به دست میآوریم که از دست بدهیم!»
قبل از رسیدن به کسی که زندگیمان شده است،
هر کاری برای داشتنش انجام میدهیم.
زمین و زمان را بهم میریزیم تا به مراد دلمان برسیم،
مدام رویا میبافیم
و خودمان را عاشقترین آدم دنیا میدانیم.
اما بعد از رسیدن،
درست زمانی که دلمان قرص شد او در زندگیمان هست، همه چیز را فراموش میکنیم.
فراموش میکنیم چقدر برای این روزها تلاش کردهایم، صبور بودهایم و رویا بافتهایم.
یادمان میرود این همان روزی ست که آرزویش را داشتهایم.
آنقدر تغییر میکنیم که تبدیل به یک آدم دیگر میشویم، آدمی که هیچ شباهتی به یک عاشق ندارد.
حقیقت تلخیست
«ما آدمها خیلی زود از هم خسته میشویم»